تاریخ موسیقی – باروک

باروک (1750-1600 م):

Baroque” در کلمه به معنای آرایش عجیب و غریب و ترکیب بی قاعده ی رنگ ها و …

دوره ی باروک یکی از دوره های پر شور موسیقی است که همراه است با تغییرات اساسی در آهنگسازی و فرم های موسیقی.

آهنگسازان معروف این دوره ویوالدی و باخ و هندل و مونته وردی و … هستند که تاثیر زیادی بر موسیقی حال و حاضر گذاشتند.

دوره ی باروک به سه بخش تقسیم میشود:

1- باروک اولیه (1600-1640 م)

2- باروک میانی (1640-1690 م)

3- باروک متاخر (1690-1750 م)

که این بخش از تاریخ موسیقی با مرگ باخ به پایان رسید.

باروک بیشتر با باروک متاخر نمایان است ولی انقلاب های مهم و تغییرات اساسی در باروک اولیه

اتفاق افتاد که گاه با رنسانس متداخل است.

برای مثال مونته وردی تضاد ها و هیجان های جدی در موسیقی پدید آورد.

طی دوره ی باروک میانی، سبک اصیل ایتالیایی و مبنا های زیبایی شناسی آن به اطراف نفوذ کرد.

باخ و اقدامات باروک میانی:

1- قانون اعتدال و همسان سازی

2- نگهداری و بسط مد مینور و ماژور و حذف مد های دیگر

قانون اعتدال باخ:

در دوره ی باستان فردی به اسم فیثاغورث با اندازه گیری فرکانس دو نت فاصله ی میان آن دو را اندازه گرفت و به ترتیب فواصل نت ها را مشخص کرد.

فاصله ی بین دو نت دو و ر یک پرده شد که اگر دو نت انتها و ابتدا را بر هم تقسیم کنیم، نسبت 9/8 بدست می آید که به آن “نسبت فیثاغورثی” می گویند.

 

این نسبت به علت داشتن صورت کسری 9، به نه قسمت تقسیم شد که به هر کدام یک کما میگفتند.

بعد از گذشت چندین سال علامت های نیم پرده ای دیز و بمل اختراع شد که فاصله ی آن 5 کما بود.

با قرار گیری دو دیز و ر بمل مشخص میشود که این دو با هم برابر نیستند و یک کما اختلاف دارند.

 

باخ با صرف نظر از آن یک کمای بین، دو دیز را با ر بمل، یکی و همسان تلقی کرد و “قانون اعتدال” را

پایه گذاری کرد.

در دوره ی قرون وسطی و رنسانس، برای آهنگسازی از مد های کلیسایی استفاده میکردن که شامل هفت مد بود به نام های:

_ یونی ین (فاصله ی نت دو تا دو)

_ دورین (فاصله ی نت ر تا ر)

_ فیریژین (فاصله ی نت می تا می)

_ لیدین (فاصله نت فا تا فا)

_ میکسولیدین (فاصله ی نت سل تا سل)

_ ائولین (فاصله ی نت لا تا لا)

_ لوکرین (فاصله ی نت سی تا سی)

باخ با نگهداری دو مد یونی ین و ائولین و استفاده از فواصل آنها، ماژور و مینور را ساخت که در واقع همان یونی ین و ائولین هستند ولی از دیگر نت های تونیک میتوانند آغاز شوند.

و امروزه بیشتر قطعات در مد های ماژور و مینور هستند و در خیلی از قطعات خاص از مد های دیگر استفاده میشود.

در باروک متاخر هارمونی و وصل آکورد ها بیشتر استفاده شد.

لازم به ذکر است که در این دوران موسیقی بین دربار و کلیسا در جریان است.

خصلت ملودی های باروکی طوری است که این ملودی به حالت های مختلف در قسمت های مختلف قطعه شنیده میشود.

باس بعنوان خط مبدا قرار گرفت و طی آن هارمونی مینوشتند و آکورد ها را به هم وصل میکردند.

ارکستر های باروک دارای 30 تا گاه 40 نوازنده بود که این گروه بزرگ قطعاتی گاه با چند پویه اجرا میکردند.

موسیقیدانان گرچه جایگاه والایی داشتند اما حقوق چندانی نمیگرفتند و شرایطی عجیبی هم برای استخدام به دربار داشتند. گاه پول به خزانه میپرداختند گاه آزمون دشواری داشتند و گاه دختر فردی را به همسری میگرفتند.

برای مثال باخ و هندل منصبی را که شرط آن ازدواج با دختر یکی از فلوت نوازان بود را نپذیرفتند.

فرم های باروکی:

1- کنسرتو گروسو

2- فوگ

3- اپرا

4- سونات اولبه

5- سوئیت

6- کانتات و کورال

7- اوراتوریو

کنسرتو گروسو:

در فرم کنسرتو گروسو یک گروه بزرگ متشکل از 8 تا 20 نوازنده در مقابل یک گروه کوچک متشکل از 2 تا 4 نوازنده می نشینند.

آن گروه کوچک توانا ترین نوازندگان هستند.

این دو گروه در برابر هم یک تضاد کلی را بوجود می آورند.

شکل ساختاری رایج این فرم شامل سه بخش است:

1- موومان تند

2- موومان کند

3- موومان تند

به بخش اول آخر این فرم “ریتونلو” گفته میشود.

فوگ:

فوگ یک فرم در بافت چند صداست که یک تم مبنا دارد و قطعه حول آن تم میگردد.

به آن تم مبنا، “سوژه” میگفتند.

فوگ ها عموما در دو گام ساخته میشد که نخستین آن در گام مبدا بود و تقلید بعدی در گام نمایان ارائه میشد.

فوگ ها عموما مستقل هستند و به تنهایی در قطعه ارائه میشوند اما گاهی نیز پیش می آید که آن را در وسط یک قطعه ارائه کنند.

ارائه ی تقلید:

1- حرکت عکس داشته باشد و دچار وارونگی شود.

2- افزایش زمان داشته باشد

3- کاهش زمان داشته باشد

4- میتواند سکانس تونال داشته باشد

اپرا:

شاهکار باروک اپرا است. همانطور که گفته شد، موسیقی به ایتالیا و مکتب ونیز منتقل شد و بر همین اساس ایتالیا محل تولد اپرا است جایی که نمایش و موسیقی پیوند جانانه دارند.

اپرا نمایشی است که بازیگران آن خواننده هستند و ارکستری در صحنه حضور دارد که بازیگران را همراهی میکند.

در واقع در اپرا بازیگران بجای صحبت کردن آواز میخوانند.

اپرا در ابتدا بسیار مجلل و پر شکوه برای دربار و اشراف زادگان نوشته میشد اما کمی بعد به مردم هم نفوذ کرد.

مضامین و مفاهیم اپرا عموما نمایانگر درد و رنج و گاه درباره ی اساطیر و خدایان بود.

اپرا دو حالت برای اجرا دارد:

1- آریا             2- رسیتاتیو

اپرا عموما با یک قطعه ی ارکستری خالص بنام “اوورتور” شروع میشد و خوانندگان از دو فرم یا حالت آریا و رسیتاتیو برای خواندن استفاده میکردن.

آریا همان آواز اصلی و بارز اپرا است و رسیتاتیو سریع تر بوده و گاه شبیه رپ امروزی میشود.

به متن آوازی که خوانندگان میخوانند، “لیبرتو” میگویند.

اپرا عموما دارای صحنه های مختلف است که آن را “پرده” میگویند.

به قسمتی که ارکستر سازی مستقل سولوی خود را مینوازد، “آریوزو” میگویند.

همچنین در اپرا وقتی خوانندگان همگی با هم بصورت آنسامبل میخوانند، “کر” را تشکیل میدهند.

سونات:

همانطور که در پیش گفته شد، در قرون وسطی و رنسانس موسیقی آوازی رایج تر از موسیقی سازی بود و خب نمایان شدن ساز برای موسیقی از دوره ی رنسانس آغاز شد.

در دوره ی باروک ساز نقشی عظیم پیدا کرد که این موضوع در قطعات ویوالدی و باخ به وضوح دیده میشود.

یکی از فرم های رایج سازی که در دوره ی باروک پایه گذاری شد و در دوره ی کلاسیک به اوج خود رسید، “سونات” بود.

سونات از سه بخش اصلی و اساسی تشکیل شده است:

1- اکسپوزیسیون

2- دولپمان

3- ری اکسپوزیسیون

سونات فرمی مبتنی بر تقابل دو تم است.(کنتراست)

بعنوان مثال تم سریع با آکسانت های متباین در تم با حرارت و ملودیک تر.

در بخش اول تم مشخص مشخص میشود و سپس همان تم یا بخشی از آن گسترده میشود.

بخشی از قطعه که میخواهد دو تم را به هم مرتبط کند و یا چند بخش را به هم متصل کند، بخش رابط است.

آن بخش که در مقابل تم اصلی قرار میگیرد و کنتراست را بوجود می آورد، “بخش فرعی” نام دارد.

بخش پایانی نیز به بخش فرعی متصل میشود و اکسپوزیسیون را تمام میکند.

در بخش دوم کلی سونات، یعنی “دولپمان“، تم اصلی و اساسی ای که در بخش اول ارائه شد و تقابلش را دیدیم، گسترش پیدا میکند و گسترده تر میشود. در اغلب موارد بخش میانی وابسته ی بخش اولیه است. در بخش پایانی نیز که مرتبط با اکسپوزیسیون است، همان بخش های اکسپوزیسیون مجدد تکرار شده و بعنوان جمع بندی استفاده میشود. گاه بخش برگشت، در تونالیته ای دیگر ارائه میشود.

سوئیت:

سوئیت نیز یک فرم موسیقی سازی است

که در دوران باروک نمایان شد و عموما برای

رقص استفاده میشد و به شکل زیر عموما

ارائه میشد:

سنگین   تند      سنگین    تند

واژه ی سوئیت در معادل لغوی ایتالیایی به

معنای “سونات مجلسی” است.

اکثر سوئیت ها دارای چهار موومان هست.

بعنوان مثال هنری پرسل هشت سوئیت دارد

که پنج تای آنها دارای چهار موومان و سه تای آنها دارای سه

موومان است.

کانتات و کورال:

مراسم نیایش کلیسایی یکی از مهمترین مراسم های هفته

در آن دوره بشمار می آمد.

در این مراسم کشیش یک ساعت خطبه میخواند و

بعد مردم به نیم ساعت موسیقی و مدیحه ی مذهبی گوش

میکردند که آن را کورال مینامیدند.

یادآوری میشود که سرود بارز قرون وسطی سرود های

گرگوریایی بود که یک تک خط آوازی بود اما با تکامل

بافت ها، همین سرود های مذهبی چهار خطی شد که

آن را “کورال” نامیدند.

کانتات نیز یک فرم سازی بود که بر اساس کورال ها

نوشته میشد و برای نیایش ها و مراسم دعایی استفاده

میشد.

اوراتوریو:

اوراتوریو نیز یکی از دستاورد های حیاتی باروک است.

اوراتوریو یک اثر روایی و طولانی است که در واقع زنجیره ای از رسیتاتیو ها و آریا ها و دوئت ها و … است.

اوراتوریوی مسیح از هندل یکی از مشهور ترین اوراتوریو ها است.

آهنگسازان مشهور این دوره:

_ آنتونیو ویوالدی

_ یوهان سباستین باخ

_ جورج فردریش هندل

_ هنری پرسل

_ پاگانینی

_ آرکانجلو کارولی

_ مونته وردی

مراجع:

_کتاب درک و دریافت موسیقی (راجر کمی ین)

_فرم در موسیقی (اسپاسبین)

_فرم در موسیقی (ویلیام کول)

_مبانی فرم و فرم های موسیقی (رالف تورک)