رنسانس (1600 – 1450 م):
“خداوند گاهی کتاب مقدسش را از طریق موسیقی موعظه میکند.”
مارتین لوتر
_رنسانس دوره ای است در تاریخ غرب که ما با شنیدن اسمش یاد نوآوری و انقلاب و تازه شدن می افتیم. این دوره از حدود سال 1450 شروع میشود که مصادف با پایان یافتن قرون وسطی است و حدود سال 1600 پایان میابد که مصادف است با شروع دوره بعدی، باروک.
_ رنسانس در حقیقت عصر نوزایش خلاقیت انسان و آزادی از قید و بند است. همانطور که صحبت شد، فلسفه ی اسکولاستیک انسان ها را به زیر سلطه در آورده بود و کلیسا و روحانیون برای زندگی انسان ها تصمیم میگرفتند. رنسانس عصر کاووش گری بود، عصر سفر های ماژلان(1522 م)، سفر های کریستف کلمب(1492 م) و همچنین عصر تفکرات لئوناردو داوینچی.
_ یکی از مسائل مهمی که در دوره ی رنسانس رخ داد، اختراع صنعت چاپ بود(1456 م توسط یوهانس گوتنبرگ). صنعت چاپ کمک بزرگی به دانشمندان و موسیقی دانان کرد. آهنگسازان قطعات خود را مینوشتند و چاپ میکردند. مشکل نوشتن دستی کتاب حل شد و از این قبیل مسائل.
_در ادامه خواهیم دید که قدرت موسیقی در طی این دوران ارزشمند، مرتبا بین کشور های فرانسه و انگلیس و ایتالیا و هلند در جا به جایی هست.
لازم به ذکر است که منظور از بررسی و تحلیل این جلسات، بررسی موسیقی کلاسیک هست و موسیقی شرق نیز به تکامل خود در منطقه ی خود ادامه میدهد.
_همانطور که در قبل اشاره شد،تغییر تفکر حاکم بر جامعه و نوآوری و تغییر فرهنگ، نیازمند زمان طولانی با برنامه ریزی درست است و طوری نیست که به یک باره رخ بدهد. بنابراین زمان های ذکر شده در این باب و دوره های دیگر تقریبی و حدودی میباشند. خود دوره ی رنسانس در سه موج یا سه جریان کلی شکل میگیرد که این سه جریان در تداخل با قرون وسطی شروع میشود:
1-رنسانس کارولنژی : طی این جریان موسیقی پلی فنی پدید آمد.
2-رنسانس متقدم (قرن 12): طی این جریان موسیقی از بند کلیسا خارج شد.
3- رنسانس راستین: موسیقی تثبیت شد و دوره عوض شد.
_در اقدام اول نوعی موسیقی پلی فنی پدید آمد که زیر نظر نوتردام پاریس بود( حدود 1163 م). در اقدام دوم از همزیستی و ادغام موسیقی مذهبی و غیر مذهبی فرمی به اسم موتت بوجود آمد. یعنی موتت نوعی جهان سوم در اتصال موسیقی مذهبی و غیر مذهبی هست. بطور کلی دو فرم قالب موسیقی مس و موتت بود.(یادآوری: در قرون وسطی دو فرم قالب، مس و نماز بود) مس نیز فرمی طولانی تر از موتت بود و از پنج بخش تشکیل میشد:
1- کی ریه 2- گلوریا 3- کردو 4- سانکتوس 5- آگنوس دیی
_برگرفته از کتاب درک و دریافت راجر کمین:
_بافت معمول دوره ی رنسانس، بافت چند صدا بود و خب همانطور که در قبل اشاره شد، از پایه گذاری علم کنترپوآن به بعد بافت چند صدا معمول شد. (یاد آوری: با شروع فرم ارگانوم،کم کم بافت چند صدا شکل گرفت و علم کنترپوآن پایه گذاری شد)
_در اقدام دوم، موسیقی از قید کلیسا خارج شد. این اقدام نسئت گرفته از تفکر بارز آن دوران یعنی “اومانیسم” بود. اومانیسم تفکری بود که توجهش به انسان بود. انسان در آن دوران بسیار گسترده شد و بعد دنیوی اهمیت بیشتری پیدا کرد. دیگر بهشت و جهنم ذهن مردم را به خود مشغول نمیکرد. این به معنای حذف مذهب نیست این بدین معناست که از عقاید خشک و غیر ضروری جلوگیری شد. در نقاشی ها و هنر های دیگر نیز ما شاهد نقش انسان هستیم که بسیار شبیه به تاکید انسان در یونان باستان هست.مردم و هنرمندان مریم مقدس را دیگر دختری آسمانی نمیدیدند بلکه او را دختری زیبا رو میدیدند.
_انسان به عنوان ایدآلیست به جامعه معرفی می شد. اندام برهنه ی انسان از عناصر بنیادین یونان باستان بود که همانطور که گفته شد، مورد توجه هنرمندان و انسان های عصر رنسانس بود. دیگر زنان مجوز گرفته بودند و همگی آزاد از قید کلیسا بودند. موسیقی از عناصر بنیادین رنسانس بود و از هر تحصیل کرده ای انتظار میرفت موسیقی بداند. در حدود 300 اثر نمایشی شکسپیر، به همراهی موسیقی اشاره شده است. اغلب اشراف نیز همراه خود در سفر ها نوازنده میبردند. اینها نتایج اقدام دوم بود که ناشی از اومانیسم بود.
_در اقدام سوم هم دیگر وارد رنسانس راستین میشویم و کلیت آن گفته خواهد شد.
_بسیار خب پیش میرویم. زادگاه اکثر آهنگسازان و نوازندگان رنسانسی، منطقه ای بود بنام فلاندر که در بین بلژیک و هلند و شمال فرانسه. در رنسانس همانند قرون وسطی، موسیقی آوازی مهمتر از موسیقی سازی بود. نقاشان نیز حتی در آثار خود به نقاشی کلام میپرداختند که ناشی از تاکیید بر تاثیر کلام بود. سرآمد پیروان تمامی مکاتب جدید، “گیوم دماشو” ( 1377-1300 م) بود. با نفوذ دماشو بافت پلی فنی اولیه پدید آمد.(در ایتالیا و در تثبیت نوتردام پاریس) “فرانچسکو لاندینی” نیز نوازنده ی نابینای فلورانسی بود که تاثیرات مهمی گذاشت. “ژوسکن دپره” (1521- 1440 م) از آهنگسازان بسیار تاثیر گذار رنسانسی بود. او همعصر لئوناردو داوینچی بود. او در بلژیک بدنیا آمد اما بیشتر عمرش را در ایتالیا گذراند. آثار او شامل مس و موتت های فراوان و همچنین آثار غیر مذهبی هست که با تعریف و تمجید بسیار مواجه شد.
_بعد از آن جایگاه والای آهنگسازان فلاندری نصیب ایتالیا شد. (یادآوری: آهنگسازان بزرگ رنسانسی فلاندری بودند) البته در رنسانس راستین ما شاهد حضور هلند در جایگاه والا هستیم اما در حقیقت زور آهنگسازی و پیشرفت مرتبا از منطقه ای به منطقه ی دیگر تغییر میکند. “پالسترینا” نیز از آهنگسازان بزرگ رنسانسی هست که ملیت اصلی او اسپانیایی است اما بیشتر عمر خود را در ایتالیا بوده است. که حدود 104 مس و 450 اثر مذهبی دیگر داشت. او از آهنگسازان کاتولیک بود و دلیل این حجم از آثار مذهبی، هذب اصلاح طلبی بود که باعث تضعیف کاتولیک و تقویت پروتستان میشد. این موضوع باعث تشکیل شورای ترانت ( 1563-1545 م) شد که به شکایات کلیسای کاتولیک رسیدگی میکرد.
_با پیشرفت بافت موسیقی، ملودی ها پیچیده تر شد و شورا ها اعتراض میکرند به موسیقی به این دلیل که موسیقی بیشتر دنیا پسندانه و عاشقانه تر شده بود و مردم و اقشار جامعه بیشتر به موسیقی توجه میکردند تا به متن مذهبی.
_مادریگال نیز یک فرم بسیار مهم در رنسانس بود که فرمی بود غیر مذهبی و حدود سال 1520 م نمود پیدا کرد و مصادف شد با جوشش شعر ایتالیایی. این فرم برای چند تک خوان نوشته میشد و استفاده بافت همراه صدا و ملودی و کنترپوآن نامتعارف از ویژگی های بارز مادریگال بود. در سال 1558 م کتابی یک جلدی از مادریگال ها در انگلستان به چاپ رسید که باعث گسترش مادریگال در انگلستان شد. (دوران سلطنت ملکه الیزابت(1603-1558 م) و زندگی شکسپیر(1616-1564 م) دوران درخشش هنر و ادبیات انگلستان بود)
_برگرفته از کتاب درک و دریافت راجر کمین:
_در دوران رنسانس “لوت“ نیز از ساز های مهم و اثر گذار رنسانس بود. در اصول کلی بررسی تاریخی ما مشاهده میکنیم که خیلی از عناصر و کنش ها تکامل پیدا میکنند و به طور کلی عوض نمیشوند. لوت هم چنین شرایطی دارد. همانطور گفته شد، لوت از ساز های بنیادین دوران باستان در بین النهرین و مصر و یونان بود اما در قرون وسطی کمرنگ شد. اکنون در رنسانس با تکامل و تغییر شکل جزئی لوت میبینیم که این ساز از محبوب ترین ساز های آن دوران بوده است.
_آواز لوت از از فرم های غیر مذهبی آن دوران بود که از همراهی
لوت و آواز نواخته میشد. اغلب بافت این فرم برخلاف بافت معمول
رنسانس، همراه صدا بود.
_دوران اوج و در درخشش لوت بین سال های 1590 تا 1620 م بوده
است.
_جان داولند( 1626-1563 م) از نوازندگان چیره دست لوت بود. او
در سرتاسر اروپا و کشور خودش انگلیس مشهور و محبوب بود. در
زمان شکسپیر آواز لوت او شهرت پیدا کرد. او عموما از واژگان اشک و غم و ترس و …استفاده میکرد و بسیار تاثیرگذار بود.
_ بسیار خب در دوران رنسانس راستین، هلند جای ایتالیا را گرفت.
بطور کلی در رنسانس، زور و قدرت موسیقی بین کشور های فرانسه و
ایتالیا و انگلیس و هلند در چرخش است که اکنون نوبت به هلند رسید
در ابتدای رنسانس راستین.
_ ما کمی قبل شاهد فرمی به اسم موتت بودیم که گذار از مس به
فرم غیر مذهبی هست اما اکنون میبینیم که مجدد مس محبوب میشود
و باز موتت کنار گذارده میشود. طبق منابع موجود گفته میشود گذار از
موتت به مس توسط دوفه انجام شده. دوفه آهنگساز انگلسی بود که
تاثیرات زیادی بر نسل بعد از خود گذاشت.
_لوت و کلاویه و ارگ پا به پای هم موسیقی پلی فنی را پیش بردند. در حدود سال 1500 م انگلستان به یک نوع انزوا کشیده شد که ناشی از جنگ داخلی بود. در این مدت ایده های بسیاری برای نوازندگان و آهنگسازان پدید اما آنها همچنان در همان بافت باقی ماندند. تلنگر و تلاطمی که باید در موسیقی ایجاد میشد مدت ها بعد توسط ایتالیا انجام شد. بطور خلاصه هلند در ذات موسیقی تاثیری نگذاشت و فقط بصورت گذرا قدرت را بدست گرفت.
_در طی مدتی که گفته شد، موسیقی رنسانس نسبت به قرون وسطی نقش سازی پررنگ تری داشت اما همچنان نقش ساز نسبت به آواز کمرنگ تر بود. کم کم ساز داشت پررنگ تر میشد که به مکتب ونیز ایتالیا میرسیم.
_در اواخر رنسانس کم کم شاهد گروه های ارکستری هستیم که با با ساز های جمعی آن دوره یعنی شاوم و ارگ و ارگال و کرنت و لوت و ویول و … نواخته میشد. گفته میشود موسیقی ارکستری سازبندی مشخصی نداشت و به هر نحوی که نوازندگان میخواستند هر بار اجرا میکردند.
_ونیز دولت شهری خود مختار بود که در شرق ایتالیا واقع شده بود. ونیز مرکز مهم
تبادلات بازرگانی و منبع عظیم معماری و نقاشی و مذهب شده بود. کلیسای
“سان مارکو” قلب موسیقی ونیز بود. در این کلیسا مراسم پرشکوه و عظیم شکل
میگرفت که همین گذار از رنسانس به باروک را فراهم کرد.
مراجع:
_کتاب تاریخ مختصر موسیقی آکسفورد(جرالد ابرهم)
_کتاب درک و دریافت موسیقی(راجر کمین)
_https://courses.lumenlearning.com