موزیسین های برتر – دوره ی باروک

بازدید: 812 بازدید

آنتونیو ویوالدی ( 1741 -1678م )

یکی از برجسته ترین آهنگسازان باروک ایتالیا در ونیز متولد شد. پدرش در کلسیای جامع سان مارکو نوازنده ی ویولن بود. ویوالدی در کنار آموختن موسیقی برای درآمدن به کسوت روحانی نیز آماده میشد و تقریبا 25 ساله بود که رتبه ی روحانی گرفت اما بیماری سبب شد که پس از یکسال پیشه ی روحانی رو رها کند. ویوالدی به علت سابقه ی مذهبی و موی سرخش به “کشیش سرخ مو” معروف شده بود.
بیشتر سال های عمر ویوالدی به تدریس، آهنگسازی و رهبری ارکستر در مدرسه ی موسیقی “پی یتای” ونیز، موسسه ای برای نگهداری دختران یتیم یا بی سرپرست گذشت. در یکشنبه ها و مناسبت های مذهبی حدود چهل زن جوان در نمازخانه ی این مدرسه کنسرتی از قطعه های ارکستری و آوازی برگزار می کردند. ویوالدی بیشتر آهنگ هایش را برای این گروه میساخت که از عالی ترین ارکستر های ایتالیا بود.
ویوالدی آهنگساز و ویولن نوازی چیره دست و مشهور بود که موسیقی اش بر دیگر آهنگسازان اثر گذاشت. باخ برخی از کنسرتو های او را برای ساز های دیگر تنظیم کرد. گفتند امپراطور “شارل ششم” که عاشق موسیقی بود با ویوالدی به صحبت نشسته بود.
اما محبوبیت ویوالدی پیش از مرگش در سال 1741 رو به عفول و او فقیر درگذشت.
ویوالدی اگرچه در زمان حیاط ستایش میشد پس از مرگ تا حدود 200 سال کمابیش از یادها رفت. احیای موسیقی باروک در دهه ی 1950 بود که او را به شنوندگان امروزی شناساند و شهرتش را در مقام آهنگسازان بزرگ تثبیت کرد.
ویوالدی اپراهای متعدد و اثار کلیسایی عالی ساخت اما بیش از هر چیز با حدود 450 “کنسرتو گرسو” و کنسرتوی تک سازش به شهرت رسید. کنسرتوی تکساز اثریست برای یک تکنواز و ارکستر.
ویوالدی در کنسرتو هایش قابلیت های خاص ویولن و دیگر سازها را به نمایش گذاشت. در اثار ویوالدی پویه های تند همواره تم های خوش آهنگ با ریتم چالاک دارند. در پویه های کند کنسرتو های او ملودی های غنایی پر احساسی شنیده می شود که میتوانند برای آریا های اپرایی نیز مناسب باشند.
معروف ترین البوم او اثر “چهار فصل” بود که به شهرت زیادی رسید.

هنری پرسل (۱۶۵۹-۱۶۹۵)

او را بزرگ ترین آهنگ ساز انگلیسی دانسته اند. او در لندن متولد شد و پدرش موسیقی دان دربار بود. پرسل تقریباً ده سال داشت که آوازخوان گروه همسرایان در نمازخانه ی سلطنتی شد و هنوز نوجوان بود که استعدادهای چشمگیرش در موسیقی او را به منصب های مهم رساند. در ۱۶۷۷ که تقریباً هجده ساله بود آهنگ ساز ارکستر زهی شاه، دو سال بعد ارگ نواز منصوب کلیسای وست مینستر، و در ۱۶۸۲ ارگ نواز نمازخانه ی سلطنتی شد. او در آخرین سالهای عمر کوتاهش برای تئاتر نیز موسیقی می ساخت. پرسل را در زمان حیاتش به عنوان نمونه ی اعلای آهنگ ساز انگلیسی تمجید میکردند و پس از مرگش در سی و شش سالگی زیر ارگ کلیسای وست مینستر به خاک سپردند.
او تا پیش از قرن بیستم متأخرترین آهنگ ساز انگلیسی تباری بود که اعتبار بین المللی داشت. پرسل در تمام گونه های موسیقایی رایج در انگلستان پایان قرن هفدهم استاد بود. آواز و موسیقی صحنه ساخت دایدو و انیاس (۱۶۸۹) تنها اپرای تمام عیار اوست که بسیاری آن را عالی ترین اپرا به زبان انگلیسی دانسته اند. از دیگر آثار صحنه ای او میتوان از تعدادی نمایش با بخشهای موسیقایی شامل اوورتور ،آواز همسرایی و رقص نام برد. در آوازنویسی به زبان انگلیسی معدود آهنگ سازانی توانسته اند با پرسل برابری کنند. موسیقی آوازی او به لحن زبان انگلیسی وفادار است و معنای کلام را متجلی میکند. او در موسیقی اش نوعی رسیتاتیو خوش آهنگ را پروراند که با لحن زبان انگلیسی همخوانی کامل دارد. موسیقی پرسل انباشته از ریتمهای سرزنده و دارای سبک ملودیک تازه ای است که از آوازهای فولک انگلیسی مایه میگیرد. او همسرایی را به شیوه هایی بسیار متنوع به کار میگرفت ومیتوانست در بافت ساده ی همراه صدا، یا بافت پیچیده ی چند صدا جلوه هایی اثرگذار خلق کند. ناهمسازهایی که چاشنی موسیقی پرسل بود به گوش نسل بعدی آهنگ سازان تند و تیز می آمدند برخی از عالی ترین ساخته های آوازی او نوعی فرم دگرشی دارند که در بسیاری از آثار باروک دیده میشود – فرمی به نام باس زمینه
باس زمینه:
در بسیاری از قطعه های باروک ایده های موسیقایی بارها در خط باس تکرار میشود و ضمن تکرارها ملودی خط های بالای آن دائم تغییر میکند چنین ایده ی تکرار شونده ای را باس زمینه یا باسو استیناتو (در ایتالیایی به معنای باس تکرار شونده یا باس پایدار) می نامند. طول باس زمینه ممکن است از چهار نغمه تا هشت میزان باشد. در این فرم دگرشی تکرار بی وقفه ی الگوی باس سبب یکپارچگی قطعه میشود و جریان آزاد ملودیهای بالای آن به قطعه تنوع میدهد آهنگ سازان باروک از باس زمینه در موسیقی آوازی و سازی استفاده کردند.

یوهان سباستیان باخ (۱۶۸۵ – ۱۷۵۰)

شاهکار های او معرف اوج موسیقی باروک است. باخ برآمده از خاندانی پُرسابقه در حرفه موسیقی بود پدر پدربزرگ و جد پدری یوهان سباستیان همگی در آلمان ارگ نواز کلیسا یا موسیقی دان شهر بودند. در واقع این خاندان آن قدر موسیقیدان داشت که نام باخ مترادفِ موسیقی دان شهر شده بود. در مهمانی های سالانه ی آنها گاه بیش از صد نفر از باخ ها برای برپایی جشن و اجرای موسیقی جمع می شدند. یوهان سباستیان باخ نیز این سنت را ادامه داد او بیست فرزند داشت که نه تای آنها به بزرگسالی رسیدند و چهارتایشان آهنگ سازانی مشهور شدند. باخ نخستین درسهای موسیقی را احتمالاً در زادگاهش “آیزناخ” از پدر که موسیقی دان شهر بود یا از پسر عمویش ارگ نواز کلیسا گرفت. در نه سالگی پدر و مادرش را از دست داد و در خانه ی برادر ارشدش که ارگ نواز شهر مجاور بود، ساکن شد. باخ در پانزده سالگی خانه پرهیاهوی برادر را ترک کرد و دوباره راهی شهری دیگر شد؛ جایی که در آن به مدرسه رفت و توانست با آواز خواندن در گروه همسرایان کلیسا و نواختن ارگ و ویولن روی پای خود بایستد. در این زمان چنان عشقی به موسیقی داشت که برای شنیدن ساز یک ارگ نواز مشهور حدود پنجاه کیلومتر راه را پیاده طی کرد. باخ در هجده سالگی ارگ نواز “آرنشتات”، شهری نه چندان دور از زادگاهش شد. آن جا اولیای کلیسا با او از در ناسازگاری درآمدند؛ موسیقی اش را بیش از حد پیچیده میدانستند و از او درباره ی دیدارهایش با یک دختر غریبه در خلوت ،کلیسا و همراهی آواز آن دختر با ساز بازخواست میکردند. باخ بیست و سه ساله بود که با یافتن شغلی بهتر در مولهاوزن و ازدواج با دختر غریبه – باربارا دختر عمویش – هر دو مسئله را حل کرد. شهرت او به عنوان ارگ نواز با اجراهای چیره دستانه اش که در آنها “فوگ” هایی کامل را بداهه نوازی میکرد پیوسته بیشتر میشد و معروف شده بود که مهارت پایش بر پدالهای ارگ از مهارت انگشتِ بسیاری از نوازندگان بر شستی ها بیشتر است. پس از این دو شغل کلیسایی باخ در ۱۷۰۸ ارگ نواز دربار وایمار شد که منصبی مهم تر بود. او نه سال در وایمار ماند و به سرپرستی ارکستر دربار رسید اما وقتی به جای او موسیقیدانی دیگر را ترفیع مقام دادند تصمیم به ترک آن جا گرفت. “دوک وایمار” از این خودسری باخ در ترک خدمت چنان خشمگین شد که او را یک ماه زندانی کرد. (حتی یک اشراف زاده ی کوچک آلمانی چنین قدرتی داشت.) با این همه باخ در سراسر زندگی همچنان بر حقش پافشاری کرد و هرگز از مجادله نترسید. باخ با سرپرستی موسیقی دربار شاهزاده کوتن به پردرآمدترین و عالی ترین منصب زندگی اش رسید حقوق باخ آنجا با حقوق یک فرمانده لشکر که دومین منصب مهم درباری بود برابری میکرد اما مهم تر از همه این بود که برای نخستین بار در زندگی حرفه ای اش دیگر با ارگ و موسیقی کلیسایی سروکار نداشت شاهزاده ی کوتین پیرو کلیسای کالونی بود که فقط خواندن مزامیر ساده را در آیینهای مذهبی مجاز میدانست باخ شش سال از ۱۷۱۷ تا ۱۷۲۳ سرپرست ارکستر کوچک این شاهزاده با حدود هجده نوازنده بود و برای آن موسیقی ساخت. “کنسرتوهای براند نبورک” در آن دوران پربار ساخته شدند. در ۱۷۲۰ همسرش درگذشت و او را با چهار کودک خردسال تنها گذاشت . سال بعد باخ سی و شش ساله با آوازخوانی بیست و یک ساله که در استخدام دربار کوتن بود ازدواج کرد؛ ازدواجی که ظاهراً مثل ازدواج اولش موفق بود. شاهزاده ی کوتن که یک موسیقی دان آماتور پرشور بود رفتاری دوستانه با باخ داشت اما شور شاهزاده پس از ازدواج با شاهدختی بی علاقه به موسیقی فروکش کرد و باخ در پی یافتن منصبی دیگر برآمد در ۱۷۲۳ منصبی پیدا کرد مقام کانتور سرپرست موسیقی در کلیسای توماس قدیس شهر لایپزیک که مستلزم رسیدگی به موسیقی چهار کلیسای اصلی شهر نیز بود. باخ بیست و هفت سال مانده از عمرش را در این شهر گذراند. این گرچه یکی از مهمترین منصبهای کلیسایی در سراسر آلمان بود اما اعتبار و درآمد منصب قبلی اش در دربار کوتن را نداشت اما او احتمالاً به زندگی در لایپزیک علاقه مند بود؛ لایپزیک حدود ۳۰,۰۰۰ نفر جمعیت داشت و فرزندانش میتوانستند در آن به خوبی از تعلیم و تربیت لوتری برخوردار شوند و به دانشگاه بروند. از این گذشته باخ مردی عمیقا مؤمن بود.
تمرین با ارکستر، رهبری آن و ساختن اثری طولانی برای همسرایان به همراهی تک خوانها و ارکستر در هر هفته که باید در یکشنبه و یا دیگر مناسبتهای مذهبی هفته ی بعد اجرا میشد، از وظایف باخ در لایپزیک بود او مسئولیت رسیدگی به تعلیم و تربیت پنجاه و پنج شاگرد مدرسه ی کلیسای توماس را نیز بر عهده داشت. باخ پس از چند سال سرپرست انجمن موسیقی لایپزیک شد؛ انجمنی دانشجویی که هر جمعه شب کنسرتی در یکی از قهوه خانه های شهر اجرا میکرد. او معلم برجسته ی اُرگ و آهنگ سازی ارگ نواز و کارشناسی بود که اغلب در ساختن ارگ با او مشورت میشد. حتی تصور این که او بین انبوه فرزندان بستگان و شاگردان – خانه اش در ساختمان مدرسه و دیوار به دیوار یک کلاس درس بود چطور از عهده ی تمام این کارها بر می آمد دشوار است.
طی دهه ی ۱۷۴۰ باخ دچار ضعف شدید بینایی شد اما همچنان به ساخت موسیقی، رهبری ارکستر و تدریس ادامه میداد در ۱۷۵۰، سال مرگش کاملاً نابینا بود.
باخ را در زمان حیاتش گرچه به عنوان برجسته ترین نوازنده ی ارگ و کلاوسن، بداهه نواز و استاد برجسته ی فوگ میشناختند،اما هرگز بزرگ ترین آهنگ ساز آن دوران نمی دانستند. او خارج از آلمان کمتر شناخته شده بود و منصبش در لایپزیک وقتی به او محول شد که پیشتر دو موسیقی دان مشهور دیگر آن را نپذیرفته بودند در دوران بزرگسالی باخ، افول محبوبیت سبک باروک آغاز شده بود؛ شنوندگان آن زمان موسیقیای سبک و واضح میخواستند و آثار باخ به گوش بسیاری از آنها بیش از اندازه ثقیل، پیچیده و چندصدا می آمد.
موسیقی باخ پس از مرگش سالها کمابیش به فراموشی سپرده شد و به چاپ نرسید. فقط معدودی از آهنگ سازان نسلهای بعد برخی آثارش را میشناختند و از نبوغش آگاه بودند. در ۱۸۲۹ “فلیکس مندلسون” (آهنگ ساز پیانونواز و رهبر ارکستر) پاسیونِ سَن ماتیوی او را رهبری کرد و به شنوندگان شناساند؛ موسیقی باخ از آن زمان خوراک روح و ذهن موسیقی دانان جدی بوده است.

موسیقی باخ

باخ در تمام گونه های موسیقی باروک به استثنای اپرا شاهکارهایی آفرید که در آنها استادی در فنون آهنگ سازی با ژرفای حسّی آمیخته است. مجموعه ی آثار سازی او قطعه هایی برای ارکستر، گروه های کوچک همنواز و آثاری تک ساز برای ارگ کلاوسن، کلاویکورد ، ویولن و ویولنسل را شامل می شود. کیفیت عالی و تعداد فراوان این آثار نشان میدهد که موسیقی سازی در دوره ی باروک به چه جایگاه والایی رسیده بود آثار آوازی باخ که بخش عمده ی ساختههای او را تشکیل میدهند اغلب برای کلیسای لوتری و بر مبنای مدیحه های آشنا برای پیروان این کلیسا ساخته شده اند. باخ سبک شخصی اش را با استفاده از منابع موسیقایی سه عرصه ی فرهنگی موسیقایی شکل داد؛ او کنسرتوهای ایتالیایی و رقصهای فرانسوی را با همان اشتیاقی که به موسیقی کلیسایی وطنش آلمان داشت مطالعه کرد.
موسیقی باخ از نظر ترکیب بافت چند صدا با هارمونی غنی بی همتاست. در موسیقی او اغلب چندین خط ملودیک که جذابیت موسیقایی یکسان دارند همزمان شنیده میشوند و ساختار پیچیده ی حیرت انگیزی را شکل میدهند که در لایه های مختلف آن بسیار چیزها همزمان جریان دارند. موسیقی او را با وجود جاذبه ی فراوان هر کدام از خط هایش، توالی آکوردها هدایت میکند. باخ هارمونی های پیچیده و انباشته از ناهمسازها را خلاقانه تر از معاصرانش به کار گرفت موسیقی او که نشان از استادی مبهوت کننده اش در هارمونی و کُنترپوان دارد، امروزه نیز سر مشقی برای هنرجویان است گرایش موسیقی باروک به یگانگی حالت به ویژه در موسیقی ،باخ که به پروراندن یک ایده ی ملودیک اصلی در سراسر قطعه علاقه داشت به خوبی دیده میشود. ملودیهای او ممکن است بغرنج پیش بینی ناپذیر و بسیار پرشاخ و برگ باشند اما یگانگی حالت در آنها همواره با یک پیشرانه ی نیرومند ریتمیک برقرار میماند قطعه های باخ تُند یا کُند، حرکتی بی وقفه دارند. موسیقی مذهبی و غیر مذهبی در زمان باخ چندان از نظر سبک متفاوت نبودند. در واقع آثار مذهبی باخ اغلب تنظیم هایی از قطعه های سازی یا قطعه های آوازی غیر مذهبی اند. او در موسیقی کلیسایی اش نیز تکنیکها و فرمهای رایج در اپرا مانند آریا و رسیتاتیو را به کار می گرفت.

گئورک فریدریش هندل (۱۶۸۵ – ۱۷۵۹)

استاد اپرای ایتالیایی و اراتوریوی انگلیسی یک ماه پیش از تولد یوهان سباستیان باخ در شهر هاله آلمان به دنیا آمد. هندل از خانواده ای موسیقی دان نبود پدرش سلمانی داشت و میخواست پسرش حقوق بخواند نه موسیقی با وجود این هندل در نه سالگی چنان استعدادی در موسیقی نشان داد که پدر بر سر لطف آمد و اجازه داد از ارگ نواز محل که آهنگ ساز نیز بود درس موسیقی بگیرد هندل در یازده سالگی میتوانست آهنگ بسازد و ارگ درس بدهد. در هفده سالگی برای تحصیل حقوق وارد دانشگاه هاله شد؛ این شاید ادای احترام به خواست پدرش بود که وقتی او دوازده سال داشت در گذشته بود اما یک سال بعد دانشگاه را رها کرد و به هامبورک رفت اپراخانه ی مشهور هامبورک هندل را مجذوب خود کرد. آنجا او نوازنده ی ویولن و کلاوسن در ارکستر شد و وقتی بیست سال داشت یکی از اپراهایش با موفقیت بر صحنه رفت.
هندل مردی تندخو و سرسخت بود ماجرایی در اپرای هامبورک نزدیک بود به قیمت جانش تمام شود. اپرایی که یکی از دوستان هندل ساخته بود آنجا اجرا میشد و آهنگ ساز اصرار داشت که در اجرای اثرش خود او، نه هندل نوازنده ی کلاوسن باشد. هندل کناره گیری از نوازندگی کلاوسن را نپذیرفت و مشاجره ی آنها به دوئل کشید دکمه ی فلزي كُتِ هندل شمشیر حریف را شکست و چنین بود که یک دکمه خدمتی بزرگ به نسلهای آینده کرد. خوش اقبالی هندل ادامه یافت در بیست و یک سالگی برای تثبیت جایگاه حرفه ای اش به ایتالیا رفت و سه سال بسیار پربار را آنجا گذراند. اپراهای ایتالیایی ای که آنجا ساخت با تحسین فراوان همه روبه رو شدند در ایتالیا با شاهزاده ها و موسیقی دانان مشهور معاشرت داشت؛ حتا برخی کاردینالها برایش اپرانامه مینوشتند تا بر آنها اپرا بسازد.
پس از بازگشت به آلمان در ۱۷۱۰ منصبی پردرآمد به او دادند سرپرستی موسیقی دربار گئورک لودویک (حاکم خود مختار هانوفر) یک ماه بیشتر از آغاز کارش در آنجا نگذشته بود که برای رفتن به لندن جایی که اپرایش “رینالدو” اجرا میشد، مرخصی خواست. رینالدو بسیار موفق از آب درآمد و او به هانوفر برگشت یک سال بعد دوباره مرخصی خواست تا به انگلستان برود درخواستش پذیرفته شد به این شرط که بیش از حد آن جا نماند.
این بار اما اقامتش در لندن نزدیک به نیم قرن (۱۷۱۲ – ۱۷۵۹) طول کشید هندل در انگلستان با همان سرعتی مشهور میشد که پیشتر در ایتالیا شده بود. او چنان محبوب ملکه شد که مقرری سالانه ۲۰۰ پوندی برایش تعیین کردند. پس از مرگ ملکه سلسله مراتب پیچیده ی سلطنت گئورک لودویک، حاکم خود مختار هانوفر، را پادشاه انگلستان کرد و در ۱۷۱۴ به نام جورج اول بر تخت نشاند. از همان ابتدا معلوم بود که شاه غیبتِ پیشین هندل را به دل نگرفته است؛ مقرری سالانه اش به ۴۰۰ پوند افزایش یافت و مسئولیت آموزش موسیقی به نوادگان دختر شاه را به او سپردند. اپرای ایتالیایی در لندن سرگرمی تازه و محبوب اشراف بود مردم طبقه ی متوسط اما چندان رغبتی به تماشای این اپراها نشان نمیدادند زیرا مضامین اساطیری آنها به نظرشان پوچ و بی معنا میآمد همین بی اعتنایی سبب شد که چند اشراف زاده برای پشتیبانی از اپرا در لندن آستین بالا بزنند آنها یک شرکت تجاری اپرا به نام آکادمی سلطنتی موسیقی برپا کردند و در ۱۷۱۹ مدیریت موسیقی آن را به هندل سپردند این شرکت پس از نه فصل نمایش بر اثر مشکلات مالی برچیده شد اما در همان مدت هندل توانست چندین اپرای درخشان برای سوپرانوها و کاستراتوهای مشهور بسازد و بر صحنه ببرد. شهرت هندل همچنان رو به افزایش بود او پس از ورشکستگی آکادمی سلطنتی تصمیم گرفت تا خود برای بر صحنه بردن اپراهایش شرکتی برپا کند. هندل چندین سال همزمان با مدیریت این شرکت، آهنگ سازی و رهبری اپراهایش را بر عهده داشت. اپرا حربه ای سیاسی شده بود. در رقابت با او شرکتی اپرایی به نام «اپرای اعیان” تشکیل شد حامیان این شرکت مخالف جناح حاکم بودند و هندل – دوست پادشاه و آهنگ ساز رسمی دربار قربانی این کشمکش ها شد. این رقابت به ورشکستگی هر دو شرکت و آزردگی شدید هندل انجامید. به امید بهبود حالش به آلمان رفت و چنان وضع اسفباری داشت که پادشاه آینده ی پروس در ۱۷۳۷ درباره اش نوشت “روزگار عظمت هندل سرآمده چشمه ی الهامش خشکیده است و سلیقه اش باب روز نیست.”
این تصور اشتباه بود. هندل بهبود یافت، به لندن برگشت و -گرچه بسیار مقروض بود- ساختن و اجرای اپراهایش را یک تنه از سر گرفت. او علاوه بر اپرا، دست به کار نوشتن اراتوریو شد و با این کار فصلی نو و درخشان در تاریخ موسیقی گشود.
اراتوریو برای عامه شنوندگان انگلیسی تازگی داشت اما مردم داستانهای عهد عتیق را میشناختند و از این که آثاری بر مبنای آنها به زبان انگلیسی بشنوند خوششان می آمد هندل راتوریوهایش را در ایام پرهیز که اجرای اپرا ممنوع بود عرضه می کرد. راتوریو بر خلاف اپرا نیازی به صحنه آرایی، ادوات صحنه یا لباس و آرایش گران قیمت نداشت و همین اجرایش را کم هزینه تر از اپرا میکرد با آن که هندل ورودیه ی گرانی برای این اجراها میگرفت توانست شنوندگانی تازه از طبقه ی متوسط جذب کند در ۱۷۴۱، سال خلق آراتوریوی مسیح، هندل کاملاً از ساختن اپرا دست کشید؛ از قلمش آراتوریو جاری بود. ابتدا عده ای آواز خواندن با کلام انجیل در تماشاخانه های عمومی را به شدت محکوم کردند در نامه ای که یکی از روزنامه ها دریافت کرد چنین تصریح شده بود “مردم انگلستان به چنان درجه ای از بی ایمانی و حرمت شکنی سقوط کرده اند که مقدس ترین چیزها بازیچه ی سرگرمی عوام شده اند.”
به رغم تمام این کوته فکری ها از فصل اجرای آراتوریوها استقبال میشد؛ اجراهایی که چون هندل در میان پرده های آنها کنسرتوهایش برای ارگ را می نواخت جذابیتی دو چندان میافتند. اما موفقیت چشمگیر میتواند مشکل ساز شود تعدادی از اشراف مشغول دسیسه چینی برضد هندل شدند این که در انگلستان یک آهنگ ساز غیرانگلیسی قدرتمند و معتبر باشد برای آنها قابل تحمل نبود. آگهی های کنسرت پاره شد اوباش مزدور به شرکت کنندگان حمله و از آنان زورگیری کردند، و اشراف با برگزاری کنسرتها و مجالس خصوصی رقص در شبهای اجرای اُراتوریوها خصومتشان با هندل را به وضوح نشان دادند این بلوا به تدریج فرونشست اما نه پیش از آن که هندل را دوباره به شدت رنجور کند اما او این بار نیز به سرعت بهبود یافت و به ساختن و اجرای اراتوریو ادامه داد. در ۱۷۵۳ هندل گرچه کمابیش نابینا بود هنوز از رهبری ارکستر و نواختن کنسرتوهای ارگ دست نمیکشید در زمان حیاتش تندیس او در پارک عمومی شهر نصب شد و پس از مرگش در ۱۷۵۹ سه هزار سوگوار در مراسم خاکسپاری اش در کلیسای وست مینستر شرکت کردند. هندل ثروتمند، بخشنده فرهیخته – و سرسخت اما فراتر از همه ی اینها آهنگ سازی بسیار توانا بود که درک و استعداد دراماتیک او به ندرت همتا داشته است.

موسیقی هندل

جایگاه هندل بین آهنگ سازان باروک متأخر همتراز باخ است. آثار سازي او سوییت ها کنسرتوهای ارگ و کنسرتو گروسوها – پرشمارند اما بخش عمده ی حجم عظیم آفریده های او را اراتوریوهای انگلیسی و اپراهای ایتالیایی تشکیل میدهند.
اراتوریوهای انگلیسی هندل معمولاً داستانهایی برگرفته از کتاب عهد عتیق و به همین علت نامهایی مانند بنی اسرائیل در ،مصر ، شائول ، یوشع ، یا یهودای مکابی دارند. این اراتوریوها آثار کلیسایی نبودند بلکه برای سرگرمی شنوندگانی که با پرداخت ورودیه به تالارهای عمومی میرفتند ساخته میشدند اراتوریو گرچه بدون ایفای نقش صحنه پردازی با استفاده از آرایش و جامه های ویژه اجرا میشود اغلب داستان و شخصیت پردازی دارد. خواهیم دید که اراتوریوی مسیح از این نظر استثناست زیرا داستان ندارد و از کتاب عهد جدید نیز در آن استفاده شده است همسرایی ها مرکز ثقل أراتوریوهای هندل اند. آنها گاه کارکرد روایی دارند برای مثال، معرف قوم بنی اسرائیل یا دشمنان مشرک آن میشوند یا گاه آنچه در داستان میگذرد را با مویه یا سُرور موسیقایی تفسیر میکنند هندل در اراتوریوهایش انعطاف و خلاقیتی سرشار در ترکیب گروه همسرایان و ارکستر .داشت همسرایی در دستان او میتوانست گویای لطافت هیجان دراماتیک یا عظمت باشد. حتی بتهوون از توانایی هندل در دستیابی به جلوههای شکوهمند با روشهای ساده شگفت زده بود. هندل ابایی نداشت که با زنجیره ای از آکوردها در سیر چند صدای موسیقی وقفه بیاندازد تا ایده های کلام برجسته شوند بافتِ موسیقی او به مراتب بیش از بافت موسیقی باخ تغییر میکند. او دوست داشت دو ایده ی متفاوتِ ملودیک را عرضه و سپس به شیوه ای چند صدا با یکدیگر ترکیب کند. موسیقی هندل با تغییر نغمه وندی بین مینور و ماژور فضاهایی به شدت متفاوت خلق میشود سی و نه اپرای ایتالیایی هندل که تقریباً همه در لندن نوشته شدند به اندازه ی اراتوریوهایش مشهور نیستند اما این اپراها امروزه پس از دو قرن بی توجهی به آنها کم کم احیاء و با استقبال شنوندگان روبه رو می شوند. کمابیش تمام اپراهای هندل مضامین ،جدی برگرفته از تاریخ یا اساطیر یونان و رم باستان و قهرمانانی از مشاهیر تاریخ، مانند یولیوس سزار یا کلئوپاترا دارند آریاها چشمگیرترین قطعه ها در اپراهای هندل اند؛ آریاهایی که بین آنها رسیتاتیوهای طولانی برای شرح و بسط داستان می آید. آریاهای هندل گویای توانایی خیره کننده ی او در فضاسازی و هیجان آفرینیاند و اغلب برای نمایش مهارت آوازخوانها که برخی کاستراتو بودند نوشته شده اند.

بخش عمده اپراهای باروک متأخر را آریاها و رسیتاتیوهای بین آنها تشکیل می داد این رسیتاتیوها اغلب فقط با باسو گنتینوئو و گاه در نقطه های اوج و لحظه های پرتنش داستان با ارکستر همراهی می شدند هنگام اجرای آریا آواز خوان از ایفای نقش دست میکشید و رو به شنوندگان ضمن بیان احساسات شخصیتِ نقش خود مهارتش در آوازخوانی را به نمایش می گذاشت.

 

 

توماسو جووانی آلبینونی (1671-1751):

آهنگساز ایتالیایی دوران باروک بود. تولیدات او شامل اپرا، کنسرتو، سونات و کانتاتا های تک‌نوازی است. در حالی که در زمان خود به عنوان یک آهنگساز اپرا مشهور بود، امروزه به دلیل موسیقی دستگاهی، به ویژه کنسرتوهایش شناخته شده است. او امروزه بیشتر به خاطر اثری به نام «آداجیو در سل مینور» به یاد می‌آید.

او در ونیز، در خانواده آنتونیو آلبینونی، یک تاجر کاغذ ثروتمند به دنیا آمد و ویولن و آواز خواند. آلبینونی احتمالاً در سال 1700 به عنوان نوازنده ویولن نزد چارلز چهارم، استخدام شد، که او مجموعه قطعات خود را به او تقدیم کرد. در سال 1701 او سوئیت های بسیار خ نوشت و آن مجموعه را به فردیناندو مدیچی، شاهزاده بزرگ توسکانی تقدیم کرد. در سال 1705 با مارگریتا ریموندی ازدواج کرد. شهرت اولیه خود را به عنوان آهنگساز اپرا در بسیاری از شهرهای ایتالیا از جمله ونیز، جنوا، بولونیا، مانتوآ، اودینه، پیاچنزا و ناپل به دست آورد. در طول این مدت، او همچنین به وفور آهنگسازی می‌کرد: قبل از سال 1705، او بیشتر سونات‌های سه‌گانه و کنسرتوهای ویولن می‌نوشت، اما بین آن زمان تا سال 1719 او سونات‌ها و کنسرتوهای سولو برای ابوا نوشت. در حدود سال 1740، مجموعه‌ای از سونات‌های ویولن آلبینونی به عنوان اثری پس از مرگ در فرانسه منتشر شد. بیشتر آثار اپرایی او از بین رفته اند، عمدتاً به این دلیل که در زمان حیات او منتشر نشده بودند. در زمان حیات او این آثار به خوبی با آثار آرکانجلو کورلی و آنتونیو ویوالدی مقایسه شد.

 

دسته‌بندی موزیسین های برتر
اشتراک گذاری
نوشته های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت